یک شعر و 35 اصطلاح حقوقی
عبد الحمید فتی-دادستان جهرم سال ۴۲
منم بمهر و وفا شهره و بعالم تاق
منم که از دل و جان بر تو گشتهام مشتاق
تو بیدلیل مرا بیوفا مخوان ایدوست
که اصل بیگنهی صادقست بر عشاق
خلاف رسم وفا چون ندیدهای از من
خلاف اصل تصور مکن چو اهل نفاق
دلیکه معترف از عشق تست بیتردید
نه حاجتست باثبات و نی باستنطاق
به تیر ناوک مژگان گرم کنی تهدید
و یا بسلسلهء موی خود زنی شلاق
ورم به تیغ دو ابروی خود کنی تأدیب
بماه روی تو سوگند،نیست بر من شاق
وگر بحکم غیابی مرا کنی محکوم
نه اعتراض کنم نی طلب کنم ارفاق
کلاه خویش تو داور اگر کنی دانی
که در قبال وفا مهر به بود ز شقاق
چو در طریق وفا کس نهد سر تمکین
سزد که از ره مهرش همی کنند انفاق
پژوهشی کن و فرجام عمر را بنگر
مکن جریده اعمال را سیه اوراق
پی تجسس و تفتیش رو ببین مشهود
که جلب اهل نظر ممکن است با اخلاق
مباش در پی تخریب آشیانهء دل
که روزنی ز دل خلق هست با خلاق
گر استوار قرار دل پریش کنی
دمد ز شمع دلت نور در همه آفاق
بیا معاینه کن قلبم از ره تحقیق
که غیر مهر تو نبود در این شکسته رواق
گواه صدق«فتی»قلب باصفای وی است
که نیست قابل تکذیب،حرف بیاغراق
حقوق امروز » بهمن و اسفند 1342 - شماره 9 و 10